فرهنگ امروز: محسن آثارجوی
نیچه فیلسوف بزرگ آلمانی برای بیشتر ایرانیهای اهل مطالعه آشناست و جالب اینکه خیلی از آنها حداقل یک کتاب از او خواندهاند و بقیه هم به دنبال فرصتی میگردند که آثارش را مطالعه کنند. شاید در ظاهر این خبر مسرتبخش و خوشحالکننده باشد که ما ایرانیها به جایی رسیدهایم که مطالعه آثار این فیلسوف بزرگ را در میان برنامه مطالعاتی خود قرار میدهیم. این روزها شاهد این هستیم که بسیاری از اهالی کتاب درصدد خواندن آثار بزرگی چون تاریخ طبری و تاریخ تمدن هستند. برخی موفق به خرید اینگونه آثار میشوند و آنها را در کتابخانههای خود جا میدهند. همه اینها در ظاهر خبرهای مسرتبخشی هستند؛ اینکه مردم ما تا این حد خواستار دانستن و کشف حقایق هستند. اما متاسفانه قضیه به این سادگی نیست و به همین جا نیز ختم نمیشود. اینجا چند سوال اساسی پیش میآید: آیا کسانی که این کتابها را میخرند آنها را مطالعه هم میکنند؟ اگر مطالعه میکنند آیا مطالبشان را درک میکنند؟ اگر تا حدودی هم مطالب را درک میکنند آیا به فهمشان کمک میکند و کاربردی برایشان دارد؟ پس از این پرسشهای ابتدایی به پرسشی اساسیتر و جدیتر میرسیم و آن اینکه چرا این کتابهای فوقالعاده تخصصی و جدی در میان اهالی مطالعه به صورت کتابهای عمومی در آمدهاند و خود را موظف به خواندن آنها میکنند؟ مثلا چرا باید کتابهای نیچه که در آلمان توسط فیلسوفانی که به مراحل بالای فلسفه میرسند مطالعه میشود، در کشور ما تا این حد سطح آن پایین فرض شود که اشخاصی که مطالعه را تازه آغاز کردهاند به دنبال خواندن آن باشند؟ چرا این افراد به دنبال مطالعه کتاب عظیم تاریخ تمدن ویل دورانت هستند؟ همانطورکه متذکر شدیم ظاهر امر خوشحالکننده است و شاید در ابتدا استنباط ما این باشد که این بسیار خوب است و هیچ اشکالی ندارد که فردِ کتابخوان کتابهایی همچون تاریخ جهانگشای جوینی، قانون ابنسینا، تاریخ تمدن، چنین گفت زرتشت و تاریخ طبری را تهیه کند و در کتابخانهاش بگذارد. همچنین خرسند شویم از تیراژهای بالا و چاپهای متعدد این کتابها اما همانطورکه ذکر کردیم با دو مساله روبرو هستیم: 1. چقدر این کتابها خوانده میشود؟ 2. آیا هنگام مطالعه درکی از آنها حاصل میشود و حتی اگر اینطور باشد آیا برای یک فرد غیر متخصص چرا باید خواندن آن الزام داشته باشد؟ به جمله دوم که در پرسش دوم آمده است دوباره دقت بفرمایید؛ اینکه چرا باید یک خواننده غیرمتخصص خود را ملزم به خواندن اینگونه کتابها کند؟ آیا استادی آنها را معرفی کرده؟ اگر استادی به معرفی آنها پرداخته آیا دلایل تجویز او کافی و محکم بوده و اینکه آیا این استاد به واقع مورد اطمینان است یا اصلا بحث چیز دیگری است؟ به نظر میرسد که افراد بیشتر تحتتاثیر یک جو قرار میگیرند. یک موجی که ایجاد میشود. حالا این موج میتواند به دلیل تبلیغات فراوان اینجور کتابها یا خودنمایی خوانندگان آنها باشد. البته اینکه قشری از مردم به دنبال مطالعه هستند و به گونهای میخواهند تشنگی خود را رفع کنند و با خواندن کتاب سیراب شوند جای بسی افتخار و خوشحالی است. اما اینگونه که دیده میشود هنوز مسیرهای مطالعه چندان سامانیافته نیست. مثلا خیلی خوب است اگر جوانی فلسفه میخواند و حوزه کاریاش به گونهای است که میتواند مثلا از آرای ملاصدرا بهرهمند شود. به عنوان مثال طبق نظر استاد خود اگر اسفار میتواند به خط فکریاش کمک کند و آن را قوام بخشد، به صورت جدی مطالعهاش کند؛ یا مثلا اگر قرار است فقط قسمتی از آن کمکش کند صرفا همان قسمت را بخواند. یا همینطور کسی که تاریخ میخواند در جایی میتواند اجازه پیدا کند که تاریخ تمدن ویل دورانت را مطالعه کند. یا اینکه حتی مثلا کسی ادبیات میخواند اما تحقیقاتی قرار است انجام دهد که بعضی از آثار نیچه مورد نیاز او میشود.
اگر در این نوشتار مصداقهایی میآوریم برای آن است که نظر کلی خود را که روش ناصحیح مطالعه است بیان کنیم. یک مثال دیگر درباره یکی از کتابهای عمومی میآوریم که اتفاقا یک رمان بزرگ و ارزشمند ایرانی است. ما مخصوصا در اینجا از یک کتاب عمومی مثال آوردیم که نشان دهیم خیلی از کتابهای عمومی هم شامل این قضیه میشوند. این کتاب، کلیدر، شاهکار بزرگ محمود دولتآبادی است. پرسش این است که چرا هر کسی که اهل مطالعه است فکر میکند حتما باید این رمان را بخواند؟ نویسندگان بزرگی مثل هوشنگ مرادی کرمانی با اینکه یکی از ابزارهای مهمشان مطالعه است خودشان را ملزم به خواندن بسیاری از کتابها نکردهاند. مثلا ایشان یک جلد بیشتر از رمان چند جلدی کلیدر را نخواندهاند و دلیلشان هم اطناب بیش از اندازه این کتاب است.
ما در این نوشتار به هیچوجه قصد بازداری افراد غیرمتخصص از خواندن این نوع کتابها را نداریم. برعکس، میگوییم که یک فرد کاملا غیرمتخصص هم خوب است که این کتابها را مطالعه کند اما شرط آن این است که پیش از آن به خوبی با آن آشنا شود و حتما دلیلی برای خواندنشان داشته باشد. فضاهای مجازی شاید بتواند به اندازهای کمک کند اما اصلا کافی نیست. برای مطالعه کتابهای جدی و تهیه انواع خاصی از آنها در این بازار پروسعت کتاب که متاسفانه نابلدانی هم در آن یافت میشوند باید استادی داشت. حتی این استاد میتواند یک مطالعهکننده جدی باشد. در مجموع خوب است هرکسی که میخواهد کمی مطالعه جدی داشته باشد یک سیر مطالعاتی منظم و حسابشده داشته باشد.
نظر شما